سخن ما

بنام خدا

بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما رشد و هدایتی کامل مهیا ساز. ( سوره کهف آیه 10)

سخن ما

  از علم نمی توان انتظار حرف آخر یا گذاره فرجامین را داشت ( پوپر ). یک ایده و تفکر و اندیشه ، امروز می تواندتحول و دگرگونی اجتماعی ایجاد نماید و مبانی علمی آن بعدها تولید شود.

مدل بهبودی پرهیزمدار گروه همتا امروز توانسته است در نظام درمان اعتیاد در کشور تحول ایجاد نماید و حقیقت آن برای صاحبان فهم اجتماعی قابل درک و واقعیت آن برای صاحب نظران و کارشناسان بیطرف و منصف علوم اجتماعی قابل مشاهده و اندازه گیری است . این واقعیت در یک جامعه آماری – بیش از 900 مرکز بهبودی اقامتی و بیش از 200 هزار نفر معتاد بهبودیافته – و در گستره جغرافیای ملی و با خرده فرهنگ های گوناگون و تنوع اقلیمی و نژادی و با حدود 15 سال سابقه که  دارای نمود عینی و اندازگیری است . پارادیم مدل بهبودی پرهیزمدار گروه همتا به اعتیاد،  بیمار انگاری است ، زیربنای اصلی این بیماری را « خلاء معنوی » می داند و درمان اصلی و یا به عبارتی صحیح تر ، نجات فرد معتاد از اسارت طاغوت اعتیاد را فراتر از مداخلات طبی – زیستی و مبتنی بر اصول معنوی می داند. اصول حاکم بر فلسفه بهبودی پرهیزمدار برای موجودیت انسان تعریفی فراتر از ابعاد مادی : زیستی ، روانی و اجتماعی قائل است و جنبه معنوی را بعنوان نیرو محرکه حیاط بخش برای وجود و حیاط انسان میداند . مدل بهبودی پرهیزمدار گروه همتا تلفیقی از علم و مذهب و تجربه عملی و مستقیم هزاران تن از معتادین به زبانی ساده و قابل پذیرش و بهره برداری برای اکثریت معتادین و خانواده های آنان می باشد. مبانی ایدئولوژی و چارچوب نظری الگوی بهبودی پرهیزمدار در جهت توقف رفتار مصرف ( پرهیزکامل-Abstinence ) فرد معتاد و غلبه بر غریزه بسیار قوی میل به مصرف – وسوسه  Craving – که، از اصلی ترین علل شکست درمان و عود بیماری اعتیاد می باشد ، بهره گیری از نیروی شفا بخش ایمان در چارچوب سازه ای فلسفی – دینی است .

احیا و پویا نمودن ارزش های معنوی و سنت های فرهنگی و اعتقادات دینی می تواند در مقابله با فاکتور های خطر مربوط به مصرف موادمخدر، از جمله احساس تنهایی ، اضطراب و پریشانی( هیستریک ) ، روان رنجوری ( نوروز ) ، عدم احساس امنیت، عدم احساس تعلق و بحران هویت، مفید واقع شود. درمان معنوی با توجه به نقش و مقبولیت دین در جامعه ایران و تیپ شناسی سوء مصرف کنندگان و معتادان در کشور که ، مذهب ریشه در اعماق ضمیر ناخودآگاه هر فرد ایرانی دارد ، می تواند نقش بسیار موثری در تسهیل و پیشرفت هرگونه مداخلات درمانی و بازتوانی اعتیاد داشته باشد.  فرد معتاد در پویش سلسله مراتب نیازهای خود و رسیدن به مراحل متعالی و خودشکوفایی ، بعلت نیازهای شدید اولیه زیستی و ترس های روانی ناشی از آسیب های گسترده اعتیاد، تماس و تعامل با زندگی درونی و معنوی را که عامل دینامیکی برای حرکت وجودی و جهانی و خود انگیختگی است، از دست داده و زندگی او فاقد معنا و هدف متعالی می باشد. بر این اساس ، می توانیم بگوئیم که، معتاد به طور هوشیار یا نا هوشیار از فقدان معنا در زندگی رنج می برد.

به اعتقاد ما تاکنون روش های پوزیتیویستی و صرفا علمی در روش شناسی بررسی پیشگیری از اعتیاد و درمان جامع و کارآمد معتادان چندان موفق نبوده است . زیرا علم ناگزیر است، صرفا به مسائل قابل تجربه کردن بپردازد و از همین رو در برابر مسائلی چون انسان ، معنویت ، جهان بینی و مذهب که از ارکان و عناصر اصلی روش بهبودی پرهیزمدار گروه همتا می باشد ، پاسخی جامع ندارد  . در تایید و تقویت نظریه فوق ، نجات هزاران معتاد از طریق گروه های همتا و مبتنی بر اصول معنوی و تربیتی و با کمترین مداخلات تخصصی می باشد. تجربه موفق با بیش از یک دهه اجرای صحیح مدل بهبودی پرهیزمدار توسط سازمان های مردم نهاد فعال و ذیصلاح نشان داد ، لازم نیست یک برنامه درمانی  لزوما کلینیکال ، پزشک و دارو محور ، غیربومی و پرهزینه باشد.